موسیقی جدید

موسیقی

موسیقی جدید

موسیقی

آهنگهای جدید

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام دوستان عزیزم

عزیزای دلم بنابر تشکر و قدردانی شما بخاطر لطف زیادی که به ما داشتید

تصمیم گرفتیم که مجموعه کاملی از پرطرفدارترین آهنگ های درخواستی شما رو قرار بدیم که امیدواریم خوشتون بیاد

این آهنگ هایی که قرار میگیرد در بیشترین سایت ها اشتراک گذاری شده اند و بسیار ویژه برای شما آماده شده است

خب حالا میریم به سراغ معرفی آهنگ ها و لیست سایت های منتشر کننده

آهنگ هندی

خب عزیزان برای آهنگ هندی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

دانلود آهنگ های شاد هندی

دانلود آهنگ شاد هندی برای دنس

ترانه های شاد هندی مخصوص عروسی

دانلود آهنگ های شاد هندی

آهنگ های شاد هندی برای جشن ها

دانلود آهنگ هندی بالیوود

دانلود آهنگ هندی شاد و جدید

آهنگ های هندی شاد

دانلود آهنگ های هندی جدید

برترین ترانه های شاد هندی


دانلود آهنگ و موزیک شاد هندی

بهترین آهنگ های شاد هندی

شادترین آهنگ های هندی

دانلود برترین موزیک های هندی

دانلود آهنگ شاد هندی

آهنگ های شاد هندی مخصوص رقص

ریمیکس ایرانی

خب عزیزان برای ریمیکس ایرانی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

دانلود پرطرفدارترین ریمیکس ایرانی

دانلود ریمیکس های ایرانی پرمخاطب

دانلود ریمیکس های ایرانی جدید

دانلود جدیدترین ریمیکس آهنگ های ایرانی

دانلود ریمیکس آهنگ های ایرانی


آهنگ قدیمی

خب عزیزان برای آهنگ قدیمی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

آهنگ های قدیمی خاطره انگیز ایرانی

دانلود آهنگ های قدیمی خواننده های ایرانی

دانلود بهترین آهنگ های قدیمی مجاز

دانلود زیباترین آهنگ های قدیمی

دانلود مجموعه بهترین آهنگ های قدیمی

دانلود پرطرفدارترین آهنگ های قدیمی

دانلود رایگان بهترین آهنگ های قدیمی

دانلود بهترین آهنگ های قدیمی

ریمیکس و آهنگ شاد قدیمی

خب عزیزان برای آهنگ شاد سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم


دانلود ترانه های ویژه شاد قدیمی

دانلود آهنگ های شاد قدیمی با لینک مستقیم

دانلود شادترین آهنگ های قدیمی

ریمیکس شاد آهنگ های قدیمی

دانلود آهنگ ریمیکس شاد به نام آهنگ قدیمی

ریمیکس شاد آهنگ قدیمی

ریمیکس شاد به نام آهنگ قدیمی

دانلود آهنگ ریمیکس شاد به نام آهنگ قدیمی

ریمیکس شاد ترانه های قدیمی

ترانه های شاد قدیمی

آهنگ شاد ماشین

خب عزیزان برای آهنگ ماشین سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم



آهنگ شاد ماشین ویژه باند و سیستم خودرو

دانلود گلچین آهنگ های شاد ماشین

آهنگ های شاد مخصوص باند ماشین

دانلود مجموعه آهنگ های شاد ماشین

دانلود ترانه های شاد مخصوص ماشین

دانلود آهنگ های شاد مخصوص ماشین

دانلود موزیک های شاد مخصوص ماشین

دانلود آهنگ های بسیار زیبای ماشین

دانلود موسیقی های شاد مخصوص ماشین

آهنگ منتخب سیستم صوتی ماشین 2018

جدیدترین و بهترین آهنگ های ماشین

آهنگ افغانی

خب عزیزان برای آهنگ افغانی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

ترانه های بسیار زیبای افغانی

دانلود آهنگ های ویژه افغانی

دانلود ترانه های افغانی قدیمی

دانلود ترانه های افغانی جدید

زبان های مختلف کشور افغانستان

زبان فارسی در میان زبان رسمی افغانستان

زبانهای افغانستان بر اساس نژاد و ملیت

زبان های رسمی افغانی

انواع زبان های مردم افغانستان

تقسیم بندی زبان های مختلف افغانی

آیا افغانی ها دو زبانه هستند ؟

زبان های ایرانی در افغانستان

آهنگ کردی

خب عزیزان برای آهنگ کردی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

انواع گویش های کردیگویش های مختلف کردی

آهنگ محلی

خب عزیزان برای آهنگ محلی سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم


تدریس دروس به زبان محلیآموزش گویش های محلی در مدارسدستور رییس جمهور برای پیشرفت زبان محلی

حفظ زبان محلی عاملی اساسی در زبان فارسی

معرفی همه زبان های محلی ایرانی

زبان ها و گویش های محتلف محلی

ترانه های محلی جدید و قدیم

آهنگ های پاپ

خب عزیزان برای آهنگ های پاپ سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

آهنگ های پاپ پس از انقلاب ۱۳۵۷

توضیحاتی درباره تشکیل موسیقی پاپ

آهنگ های پاپ پس از انقلاب ۱۳۵۷

ترانه پاپ در دهه نود میلادی

شرایط تشکیل آهنگ های پاپ ایرانی

وضعیت موسیقی پاپ در دوره اصلاحات

آهنگ پاپ در دهه نخست جمهوری اسلامی

آهنگ های پاپ ایرانی دهه نخست جمهوری اسلامی

سال‌های نخست تشکیل موسیقی پاپ ایرانی

آهنگ های پاپ پس از انقلاب ۱۳۵۷

نحوه ساخت موسیقی پاپ ایرانی

ترانه های عاشقانهخب عزیزان برای ترانه عاشقانه سایت های فوق العاده زیر رو بهتون معرفی میکنم

تفاوت عشق و شهوتمعنا و مفهوم کامل عشقهمه چیز در مورد عشقمراحل کامل عاشق شدن

دیدگاه های مذهبی و اسلامی راجب عشق عشق در کلام افلاطون ایران و خارج عشق واقعی به چه معناست ؟تقسیم بندی انواع عشقعشق چیست ؟ معنای حقیقی عشق ؟ انواع عشق ؟حس عشق به چه معناست

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰

دانلود ترانه های شاد مخصوص ماشین

دانلود جدیدترین آهنگ های شاد ماشین با عالی ترین کیفیت

بهترین و پرمخاطب ترین ترانه های شاد ماشین

آهنگ شاد ماشین مخصوص سیستم ضبط عالی


راه افتادن ماشین شادی و دوستی در محلات شهر قزوین

به گزارش روز جمعه ایرنا به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری قزوین، محمد درفشانی افزود: اجرای این برنامه ها تا چهارم فروردین ماه ادامه دارد.
وی اضافه کرد: اجرای برنامه عروسکی،تئاتر عروسکی،مسابقه،برگزاری برنامه های فرهنگی و مذهبی و ارائه آموزش های شهروندی و هویت شهری از بخش‌های مختلف برنامه های ماشین دوستی و شادی است.
سرپرست سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری قزوین با بیان اینکه عوامل ماشین شادی و دوستی تاکنون 2 برنامه در بوستان ایثار و پامچال اجرا کرده اند،اضافه کرد: این برنامه ها 26 اسفند ماه در بوستان ناحیه منفصل شهری چوبیندر،27 اسفند در بوستان شهرک دانش، 28 اسفند در بوستان باغ نشاط، دوم فروردین در بوستان رز و چهارم فروردین نیز در بوستان صفا برگزار می شود.
وی ایجاد شهری شاداب و پرنشاط در شهر قزوین در نوروز 97 با محوریت آموزش های شهروندی به کودکان را از جمله اهداف اجرای طرح ماشین ( منظور از ماشین خودرو نیست ) دوستی و شادی عنوان کرد

منبع : ایرنا

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰

دانلود ریمیکس های شاد برای مهمانی و عروسی و رقص از دیجی های مطرح ایرانی

مجموعه ای بهترین ریمیکس های شاد 97 با بهترین کیفیت مناسب رقص و ماشین

انواع و اقسام ریمیکس شاد با لینک مستقیم و پخش آنلاین و با کیفیت عالی 320

ریمیکس شاد


تفاوت بین میکس و مسترینگ چیست؟


میکس و مسترینگ ، در واقع دو قسمت مجزا در پروسه ی ضبط تا انتشار آهنگ هستند ، که مطالب گسترده و پیچیده ی آن ، افراد زیادی را گیج می کند ! حال اگر در حال ضبط و تهیه یک آلبوم موسیقی برای فروش هستید ، میکس و مسترینگ اصولی الزامی است.

   

تفاوت بین میکس و مسترینگ چیست؟

 

میکس:

میکس کردن ، ترکیب تمام چیزهایی ست که در پروژه ضبط کرده اید یا به صورت یک فایل Midi نوشته اید . همچنین کار هایی چون افکت گذاری ، EQ ، تنظیمات لاین ها و ... از کارهای مهم میکس است . میکس ، جور کردن تکه های پازل بوده و در عین حال که قطعات را به هم متصل می کنید ، مطمئن شوید که همه چیز به هم به درستی وصل شده اند و در نهایت هم دستی به سر و روی آنچه ساخته اید، می کشید . بعد از اتمام میکس آهنگ باید حال و هوای خوبی داشته و باعث خشنود شدن شما از آن شود .

 

مسترینگ:

مسترینگ در حقیقت بخشیدن شفافیت و درخشش به صداها می باشد . به طور ساده ، گوش دادن به موزیک بعد از مسترینگ نباید باعث به وجود آمدن حس انفجار در اسپیکر ها شود ، به عبارتی سطح صداها با یکدیگر متعادل و در کل آهنگ حس گیرایی داشته باشد.در نظر داشته باشید ، مستریگ بحثی بسیار مبهم و سر بسته بوده و جدا از اصلاح تفاوت سطح صداها ، مستر کردن به طرزی باور نکردنی ، پروسه ای وابسته ای به علم در این زمینه است ! هم اکنون برنامه هایی وجود دارند که به شما کمک می کند ، خودتان مسترینگ کنید اما اگر برای پخش آهنگ خود برنامه دارید ، خرج برای حرفه ای تر شدن این کار ، سرمایه گذاری خوبی ست از ابتدا نیازی به حرفه ای بودن نیست اما باید سعی کنید حتی الامکان با ریمیکس ، موسیقی خود را برجسته تر کنید . پس انجام میکس صحیح امری ست که باید برای آن تلاش کنید . برخلاف مسترینگ ، میکس آهنگ را در خانه نیز می توانید انجام داد . اما نیازمند به تمرین و زمان است ولی با کمی ممارست قابل دستیابی ست

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰
سلام دوستان عزیزم طبق تلاشی هایی که کردم تونسم لیستی رو جمع آوری کنم از بهترین آهنگ های قدیمی ایرانی و می تونم بگم که موفق شدم تو لیستی که می بینید بهترین آهنگ های مجاز خواننده های داخل ایران ترانه قدیمی و از این دست ترانه های بسیار زیبا و خاطره انگیز با تلاش های بسیار جمع آوری شده بخشی از این لیست سلیقه ایه و بقیش از ویکی صدا کمک گرفته شده تلاش نکردم که بالاترین کیفیت ها رو پیدا کنم اولا به خاطر اینکه خیلی زمان می برد و بعد اینکه مثلا با کیفیت متوسط بشنوید و دلتون بخواد برای خرید آهنگ با بالاترین کیفیت هزینه پرداخت کنید و به همین خاطر تا جای ممکن سعی شده که لینک خرید آهنگ های هنرمند هم قرار داده بشه امیدوارم که راضی باشید و لذت ببرید و با ما خاطره های بسیار خوشی را به یاد داشته باشید

«««««««««  آهنگ های قدیمی »»»»»»»»»»»


موسیقی قدیمی
ایران در سال‌های پس از انقلاب فراز و فرودهای گوناگونی را تجربه کرد. وضعیت جامعه ایرانی در دهه شصت باعث شد تا بزرگانی همچون محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و...در یک مسیر قرار بگیرند و در ارتباطی تنگاتنگ آثار قابل تاملی را در موسیقی سنتی ایران به یادگار بگذارند. بسیاری از منتقدان موسیقی معتقدند که تجربه استادان ایرانی در آن سال‌ها غیر قابل تکرار است. از سویی دیگر در آن سال‌ها موسیقی پاپ محدود بود و تا دهه هفتاد هیچ اتفاقی در این زمینه و در داخل کشور نیفتاد.

با شکل‌گیری فضا برای فعالیت در موسیقی پاپ موج جدیدی از موزیسین‌های ایرانی وارد بازار کار شدند. با گذشت زمان کار به جایی رسیده است که اکنون دیگر آمار موزیسین‌های فعال در کشور را نمی‌توان به‌راحتی به دست آورد و هر روز تعداد زیادی آلبوم در بازار موسیقی منتشر می‌شوند که عمدتا جایگاهی پیدا نمی‌کنند و به اصطلاح مرده به دنیا می‌آیند. در این شرایط گاهی آثار برخی موزیسین‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد؛ اما پس از مدتی به فراموشی سپرده می‌شود و چهره‌های دیگری جایگزین می‌شوند و چرخه به شکل معیوبی ادامه دارد. خاطره جمعی ایرانی‌ها اما حکایت دیگری را روایت می‌کند. مردم هنوز با آثار قدیمی ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند و نیازهای موسیقایی خود را از کارهای قدیمی تغذیه می‌کنند.

اینکه چرا چنین اتفاقی در جامعه افتاده است و موزیسین‌های نسل‌های تازه نمی‌توانند آثاری را خلق کنند که در بلندمدت ذهن مخاطبان را تسخیر کند، سوالی است که در سال‌های گذشته همواره مورد بحث بوده است. در این میان بسیاری از موزیسین‌ها با بازخوانی آهنگ قدیمی سعی کرده‌اند مخاطب جذب کنند که برخی از آنها موفق هم بوده‌اند و معمولا به‌عنوان موزیسین‌هایی که کارهای دیگران را بازخوانی می‌کنند، شناخته می‌شوند. البته عده‌ای هم بوده‌اند که کارهای قدیمی را خوانده و آنقدر بی‌کیفیت اجرا کرده‌اند که اعتراض‌هایی را هم به وجود آورده‌اند. با همه این حرف‌ها اما گویا بازخوانی ترانه‌ها وتصنیف‌های قدیمی به تجارت برخی آهنگسازان و خواننده‌ها بدل شده است


  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰
این یک پست ریپورتاژ آگهی میباشد

سبک، گونه یا ژانر موسیقی یک مقوله یا نامی قراردادی است که برای توصیف صفات قطعه‌هایی از موسیقی که متعلق به رسوم مشترک هستند یا دسته‌ای از قراردادها است، به کار می‌رود.

موسیقی می‌تواند از طرق بی‌شماری در سبک‌های گوناگون تقسیم شود. ماهیت هنری موسیقی به این معنی است که این گونه طبقه‌بندی‌ها عمدتاً قراردادی و بحث‌برانگیز هستند، و احتمال همپوشانی نام سبک‌های متفاوت وجود دارد. الگوهایی که گاه برای رده‌بندی سبک‌های موسیقی استفاده می‌شود عبارت هستند از سه رده اصلی: آهنگ عاشقانه ، پرطرفدار (پاپ) و سنتی و آهنگ شاد ؛ الگوهای تفکیک‌کننده دیگر نیز عبارت هستند از: برهه زمانی، ریشه‌های منطقه‌ای و ملی؛ تکنیک اجرا و نحوه انتخاب سازها؛ ریشه‌های در هم آمیخته شده؛ کارکردهای اجتماعی.

 عوامل متمایز‌کننده موسیقی هنری، ترانه پاپ و موزیک شاد

موسیقی شناسان گاهی موسیقی را توسط عوامل متمایز‌کننده سه‌گانه‌ای مانند مثلث فیلیپ تگ (سه سبک بدیهی فولک، هنری و پاپ) دسته‌بندی می‌کنند. او توضیح می‌دهد که هر یک از این سه سبک قابل تمییز نسبت به دیگری قابل شناسایی است.

دوره زمانی

موسیقی گاه توسط دوره زمانی ظهور یا زمان اوج طرفدارهای آن دسته‌بندی می‌شود، مانند: موسیقی راک دهه ۵۰ میلادی، موسیقی قرن ۱۷ ام، یا موسیقی دوره رمانتیک.

موسیقی ملی-منطقه‌ای

این مسئله نیز امکان‌پذیر است که موسیقی سنتی را توسط عوامل جغرافیایی دسته‌بندی کنیم. به عنوان مثال می‌توان به موسیقی استرالیا به عنوان معیار اصلی که شامل موسیقی راک استرالیا، موسیقی محلی استرالیا، موسیقی غیر بومی و موسیقی جز یا کلاسیک استرالیا است، اشاره کرد.

تکنیک و سازبندی

موسیقی و آهنگ های جدید همچنین از طریق جنبه‌های تکنیکی مانند سازهایی که برای اجرای آن‌ها استفاده می‌شود طبقه‌بندی می‌شود. برای مثال موسیقی راک اغلب با ساز گیتار الکتریک و موسیقی کلاب با استفاده از درام-ماشین یا سینث سایزرها مرتبط شمرده می‌شود.

ریشه‌های در هم آمیخته

احتمال می‌رود که یک سبک ترانه برای بیان ریشه خود به عنوان دو سبک در هم آمیخته شده مانند راک-بلوز و جز-لاتین برچسب در یافت کند. از برخی سبک‌ها بدون نام بردن از دو سبک در هم آمیخته شده برای آن‌ها استفاده می‌شود. مثال این موضوع سبک‌های کراس اور یا فیوژن-جز (ترکیبی از جز و موسیقی راک) است.

کارکردهای اجتماعی

موسیقی همچنین می‌تواند توسط کارکردهای اجتماعی آن دسته‌بندی شود. مثال‌های بدیهی آن عبارت اند از: موسیقی عروسی یا موسیقی سال نو

ترانه به معنی شعر و آهنگی که خواننده آن را تحت قواعد موسیقایی اجرا کرده باشد گفته می‌شود. به تعبیر دیگر هر شعری که قابلیت موسیقایی داشته باشد را می‌توان ترانه دانست. یک آهنگ ممکن است توسط یک خواننده بطور تکی خوانده شود یا به همراه گروهی از خوانندگان به‌طور دو نفره، سه نفره یا بیشتر که در یک هارمونی مشخصی با هم اجرا می‌کنند؛ ولی این شکل برای ارکسترهای بزرگ کلاسیک یا اپرا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. ترانه‌ غمگین که توسط بیشتر از یک نفر، در یک گروه در رنگ آمیزی‌های کلامی و در چند هارمونی خوانده می‌شود را کر می‌نامند همچنین موسیقی های بسیاری نیز بوده اند که تاثیرات زیادی را داشتند آهنگ های کودکان , آهنگ های ایرانی , آهنگ های شمالی , آهنگ های دل شکستن

دوران معاصر

در دوران معاصر، قافیه‌دار بودن و سازگار بودن شعر با عروض دیگر از پیش‌شرط‌های ترانه بودن یک شعر نیست.[۲]

درون‌مایهٔ ترانه‌ها معمولاً توده‌ای و عامیانه و احساسی است. فراق، غربت، عشق و محبت، دشمنی، دادخواهی، مبارزه با ظلم و ستم، آموزش و … از موضوعات اصلی ترانه‌ها هستند.[۳]

در ابتدای دورهٔ معاصر اکثر ترانه‌های فارسی تغزل به سبک عراقی بوده و به پیروی از بزرگان این سبک مانند حافظ و سعدی سروده شده‌است. از آن‌جا که تنها سبک موجود آن روزگار موسیقی ردیفی و دستگاهی بود، تا سال‌ها در زبان و قالب ترانه تغییر جدی پدید نیامد.[۲]

در سال‌های آغازین دههٔ پنجاه، با آغاز موج نوی ترانه یا همان ترانهٔ نوین و تولد موسیقی پاپ در ایران، زبان به فراخور موسیقی دچار شکستگی شد و به واقع به زبان گفتاری مردم کوچه و بازار نزدیک شد. ترانه از آن پس از تعاریف قالب‌های کلاسیک بیرون آمد و در حقیقت تعریف آن دیگرگون شد. از آن تاریخ تا امروز تغییر بنیادین به مثابهٔ آنچه در دههٔ ۵۰ اتفاق افتاد، در ترانه رخ نداده‌است؛ ولی شاهد فراز و نشیب‌های بسیاری به فراخور تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در آن بوده‌ایم.

 

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰

افغانستان از دیرباز گذرگاه و محل برخورد و آمیزش قوم‌های گوناگون بوده‌است. تجمع تشکل‌های نژادی - قومی در این سرزمین، شکل ویژه‌ای به ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن داده‌است. این اقوام به زبان‌ها و گویش‌های گوناگونی که به ۳ یا ۴ خانواده از زبان‌های عمدۀ هندوایرانی، اورالی - آلتایی، دراویدی و احیاناً سامی تعلق دارند، صحبت می‌کنند. دو زبان اصلی مردم افغانستان فارسی دری و پشتو، هر دو از شاخهٔ ایرانی‌ِ خانوادۀ هندواروپایی است و در قانون اساسی جدید افغانستان نیز، هر دوی این زبانِ رایج، به عنوان زبان‌های رسمی پذیرفته شده‌است. بیش از نیمی از مردم افغانستان فارسی‌زبان هستند، در حالیکه کمتر از 42 درصد به زبان همدانی تسلط دارند، "ولی همه به زبان فارسی آشنائی دارند ". جمعیت به زبان فارسی، از گروه غربی زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند همچنان در ولایت‌هایی که بیش از دوسوم مردم آن گویش‌ور زبانی دیگر باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی می‌شود.

گویشوران زبان فارسی در افغانستان، مردمان تاجیک، هزاره، چهار ایماق و قزلباش هستند که عمدتاً در مناطق غربی، شمالی و مرکزی کشور زیست می‌کنند. زبان فارسی در نگارش‌های رسمی دولتی افغانستان با نام «زبان دری» یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام «فارسی» می‌شناسند. لهجه‌های مختلفی از زبان فارسی در افغانستان متداول است، از جمله هزارگی، هراتی، کابلی و.... گویش فارسی متداول در هرات، بادغیس و فراه که تحت نام لهجه هراتی شناخته می‌شوند، به گویش فارسی زبانان شمال شرق ایران شباهت زیادی دارد و با گویش مرزنشینان ایران تقریباً یکی است. این گویش با گویش‌های رایج در استان‌های خراسان ایران در یک رده بندی قرار می‌گیرند. لهجه‌های شرق افغانستان از جمله لهجه بدخشی با لهجه‌های فارسی تاجیکستان شباهت دارد.

پشتو، زبان رسمی دیگر افغانستان از شاخهٔ ایرانی شمال شرقی است. گویشوران آن قوم پشتون می‌باشند و در افغانستان و پاکستان زندگی می‌کنند. زبان پشتو در نواحی جنوبی و شرقی کشور افغانستان و قسمت شمال غربی پاکستان متداول است. گروهی از پشتو زبانان در بلوچستان و در چیترال و کشمیر و در کنار مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند. هر چند زبانهای فارسی و عربی در این زبان نفوذ یافته، پشتو بسیاری از خصوصیات اصیل زبانهای ایرانی را حفظ کرده و خود لهجه‌های مختلف دارد مانند وزیری، اَفریدی، پیشاوری، قندهاری، غلزه‌ای، بنوچی و غیره. طبق آخرین آمارهای بین‌المللی زبان‌های افغانستان به شرح زیر است؛ "52% فارسی دری زبان، 42% پشتو زبان، 2% ترکمنی، 2% ازبکی، 2% بقیه زبان ها".

زبان‌های ایرانی دیگر افغانستان، زبان‌های پامیری هستند که در فلات پامیر در مسیر درۀ پنج (آب پنج)، به خصوص در ولایت خودمختار کوهستان بدخشان در جمهوری تاجیکستان و نیز در استان بدخشان افغانستان رواج دارند. این زبان‌ها به پنج گروه تقسیم می‌شوند

    گروه شُغنی ـ روشانی، با حدود ۱۰۰هزار گویشور، شامل:
        شُغنی یا شُغنانی در شهر خاروغ و نواحی شُغنان، راشت‌قلعه، بَرواز و روستای بَجو در ناحیۀ روشان(گونۀ بَجوی)، و در طول شاه‌درّه و درۀ غُند (گونت) در تاجیکستان و نیز در ساحل غربی رود پنج در افغانستان؛
        روشانی، روشنی یا روشنایی در دو سوی رود پنج در ناحیۀ روشان در مجاورت نواحی شغنی زبان و نیز در درۀ خوف در تاجیکستان (گونۀ خوفی) و نیز در ناحیۀ روشان در بدخشان افغانستان؛
        بَرتَنگی در مسیر درۀ بَرتَنگ در ناحیۀ روشان تاجیکستان؛
        رُشُروی یا اُرُشُری در مسیر رودهای مُرغاب و گودره در شمال نواحی برتنگی زبان در تاجیکستان؛
        سَریکُلی، سَریقُلی یا سَرِقولی در ایالت سین‌کیانگ چین در شرق سلسله جبال سَریگُل با ۳ گونۀ تاشقورغانی، وَچینی و برونگسالی.
    گروه یَرغُلامی، در جنوب شرقی تاجیکستان در درۀ رود یَزغُلام که از شاخابه‌های سمت راست رود پنج است، با حدود ۳ هزار گویشور.
    گروه اِشکاشمی ـ زیباکی ـ سَنگلیچی، شامل:
        اشکاشمی در درۀ اِشکاشم در جنوب تاجیکستان با حدود ۱۲۰۰ گویشور، اما بیشتر در افغانستان در ناحیه‌ای که رود پنج به سوی شمال می‌پیچد و نیز در سرچشمه‌های رودوَردوج؛
        زیباکی در سرچشمه‌های رود وردوج در افغانستان؛
        سنگلیچی در درۀ سنگلیچ در سرچشمه‌های رود وردوج.
    گروه وَخی یا وَخانی در گذرگاه وَخان در میان پامیر و هندوکش در مسیر شمالی رود پنج در تاجیکستان و افغانستان، نیز در ناحیۀ چیترال در ایالت جامو و کشمیر پاکستان و نیز در ایالت سین کیانگ چین، جمعاً دارای حدود ۳۹هزار گویشور.
    گروه وَنجی، که اکنون مرده است، اما ساکنان درۀ رود وَنج، مسیر یکی از شاخابه‌های سمت راست رود پنج، تا اوایل سدۀ ۲۰م و پیش از پذیرش زبان تاجیکی بدان تکلم می‌کردند.

اکثر افغانستانی‌ها دوزبانه هستند.

دوزبانگی در بین مردم افغانستان نسبتاً معمول است و پیوستگی زبان به گروه قومی خاص همیشه آشکار نیست. برخی از غیر پشتون‌ها، به عنوان مثال، به پشتو سخن می‌گویند، در حالی که تعداد زیادی از پشتون‌ها، به ویژه در مناطق شهری، یکی از لهجه‌های فارسی را قبول کرده‌اند و همچنین  به دلیل همین نردیکی زبان افغانی با زبان فارسی مردم به آهنگ های افغانی با گویش مخصوص افغانی ها میباشد علاقه بسیار زیادی دارند

زبان‌های هندواروپایی دیگر افغانستان، که توسط گروه‌های کوچکتر قومی کاربرد می‌شوند، شامل زبان‌های داردی غربی (پشه‌ای)، نورستانی یا کافری، بلوچی، و تعدادی از زبان‌های هندی هستند که گویشوران آن‌ها عمدتاً در دره‌های دورافتاده در شمال شرق این کشور زندگی می‌کنند. گویشوران زبان‌های ترکی، که شاخه‌ای از زبان‌های آلتایی هستند، مردمان ازبک‌ها و ترکمن هستند که از آخرین مهاجران تازه‌واردی می‌باشند که از استپ‌های آسیای مرکزی به مناطق شمالی افغانستان مهاجرت کرده‌اند. زبان‌های تُرکی شامل زبان‌های اُزبکی، ترکمنی و قرقیزی است که آخری در نقاط دوردست شمال‌شرقی کاربرد می‌شود. در افغانستان همچنین گروه‌های بسیار کوچک گویشور زبان‌های دراویدی وجود دارد که در مناطق دوردست جنوبی کشور ساکن هستند

زبان فارسی دری

زبان فارسی رایج در این کشور عمدتاً فارسی دری است. این گونه زبانی در نگارش‌های رسمی دولتی افغانستان با نام «زبان دری» یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی می‌شناسند. فارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند. اخیراً دولت افغانستان قانون‌هایی برای پالایش زبان فارسی در افغانستان گذاشته است. همچنین گاه جنجال‌هایی بر سر استفاده از برخی واژه‌ها مانند «دانشگاه» و «پارلمان» پیش آمده‌است. همچنین دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ آسیب‌شناسی زبان فارسی در افغانستان وجود دارد.
تقسیمات زبانهای افغانستان به اساس نژاد و ملیت

زبان آریانی (ارانی) زبان فارسی رایج در این کشور عمدتاً فارسی دری است. این گونه زبانی در نگارش‌های رسمی دولتی افغانستان با نام «زبان دری» یاد می‌شود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی می‌شناسند. فارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند. اخیراً دولت افغانستان قانون‌هایی برای پالایش زبان فارسی در افغانستان گذاشته است. همچنین گاه جنجال‌هایی بر سر استفاده از برخی واژه‌ها مانند «دانشگاه» و «پارلمان» پیش آمده‌است. همچنین دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ آسیب‌شناسی زبان فارسی در افغانستان وجود دارد


زبان آریانی (ارانی)

    پشتو : این زبان در بین مردم پشتون در جنوب و جنوب شرقی افغانستان رواج دارد و یکی از دو زبان رسمی افغانی است.
    فارسی دری :این زبان در مناطق غربی، شمالی شرقی مناطق مرکزی و در اکثر نقاط افغانستان مروج و مردم تاجیک، هزاره، ایماق، قزلباش و هراتی با آن تکلم می‌نمایند. به علاوه زبان فارسی دری از گذشته‌های دور در افغانستان زبان رسمی بوده و به این دلیل اکثر مردم افغانستان قادر به تکلم این زبان هستند.
    بلوچی: به شکل قبیلوی در مرو واقع (شمال افغانستان) و در مناطق جنوبی هلمند نیمروز قندهار میان یکتعداد مردم مروج است.
    کردی: باشنده گان میان سرحد افغانستان و ایران و مردم غوریان با این زبان صحبت می‌کنند.
    برکی اورمری یا ارموری: دربرکی برک لوگر: در یک منطقه از ولایت لوگر با آن تکلم صورت می‌گیرد ولی ساحه آن روز به روز محدود شده و از رواج افتاده است.
    پریا: زبان مردم تاجیک اند که در لغمان زندگی دارند دارای ۳۰۰ گوینده می‌باشد
    زرگری:بنام زبانهای رومانی یا بالکان یاد می‌گردد در شمال افغانستان متکلمین دارد.

زبان غلیچه پامیری

این زبان در زبانهای ارانی داخل شده و به کوهستانی نیز شهرت دارد.

    منجی و بدغه :در منطقه منجان (میان نورستان و بدخشان) و چترال مروج است.
    واخی :با این زبان در مناطق شمال شرقی یعنی واخان تکلم می‌شود.
    سریکلی: مردم شمال واخان افغانستان با آن صحبت می‌نمایند.
    اشکاشمی: مردمان شرق بدخشان و غرب واخان و مردم کناره‌های دریای آمو با آن تکلم می‌نمایند.
    سنگلیچی: مردم مناطق سنگلیچ واستکول که در شمال سنجان واقع اند با این زبان حرف می‌زنند.
    زیباکی: در نزدیکی سنگلیچ رواج دارد.
    شغنی یزغلامی: مردمان شمال و شمال غرب اشکاشم با آن تکلم می‌نمایند.
    روشانی و ارشیری: این زبان در کنار شرقی بدخشان و سواحل دریای آمو مروج بوده مردم با آن گفتگو می‌کنند.

زبانهای نورستانی

    وایگلی: مردم دره نورستان. باشنده گان اطراف دریای وایگل و در شرق تا دریای کنر با این زبان صحبت می‌نمایند. ۲۰۰۰ گوینده دارد. دارای لهجه کلاش اله می‌باشد.
    اشکونی: ساحه این زبان در نورستان میان مناطق کتنی و وایگلی موقعیت دارد. در سال ۱۹۹۴ دو هزار گوینده داشت.
    پرسونی یا واسیویری: در شمال نورستان و کناه‌های دریای پرسن مردم با آن صحبت می‌نمایند. ۲۰۰۰ گوینده دارد.
    پارونی: در نورستان مرکزی
    تری گامی یا گامبیری ۱۰۰۰ گوینده دارد.
    زمیاکی: ۵۰۰ گوینده دارد.
    کلشه یی و کهواری: در مناطق شرق نورستان با آن تکلم صورت می‌گیرد.

زبان داردی

    پشه‌ای. ساحه این زبان از گلبهار و کوهستان شروع تا تگاب. نجراب. لغمان و دره نور گسترش دارد.
    گالمی:در کوهای سواد کنار دریای پنجکوره و کنرهار زندگی دارند.
    پراچی: ۶۰۰۰ گوننده در کشور دارد. محلان در شتل غچولان و دره بچغان به این زبان صحبت می‌نمایند.
    شمشتی شومهشتی یا شومهشت، (Shumashti): گوینده گان این زبان ۱۰۰۰ (۱۹۹۴) نفر بوده مردمان کنار دریای کنر بین دره پیچ و جلال به این زبان صحبت می‌کنند..
    زبان داملی(Dameli): مردمان دره دامیل کنار دریای ارندوی دو طرف سرحد خط دیورند جنوب ولسوالی چترال به این زبان تکلم می‌نمایند. گوینده گان این زبان حدود ۵۰۰۰ نفر می‌باشد.
    گوارباتی: زبان مردم ارندوی نورستان است که حدود ۸یا ۹ قریه بوده دارای ۱۴۰۰۰نفوس میباشذ. در دره‌های چترال ارندو وکناردریای کنر جنوب ارندو زندگانی دارند.
    نان گالمی
    گرنگالی
    زبان کوهستانی

زبان هندی

    تیراهی: ساحه این لسان در قسمت‌های غربی دره خیبر ودکه محدود می‌شود که با مناطق پشتو زبان وصل می‌شود.
    لهندا: لهجه ملتانی است که یک تعداد مردمان هنود در کندهار با آن تکلم می‌نمایند.
    سندی: باشنده گان هندو در ولایت کندهار با آن تلکم می‌نمایند.
    پنجابی: این زبان میان هندوها در کابل. غزنی. لوگر. جلال‌آباد. ترینکوت و مناطق دیگر رواج دارد.
    جاگاتی:زبان یکی از طایفه جت است در شمال افغانستان
    اردو : هندی‌های اقوام بانیا، برهمن، انصاری و چنگر شهر کابل با این زبان آشنائی کامل دارند.
    سرایکی: زبان هندوان آروره افغانستان می‌باشد.
    گوجاری راجستانی: زبان مردمان گوجار افغانستان می‌باشد.
    داماری: زبان یکی از طایفه جت دامار می‌باشد.

زبانهای ترکی

    ازبکی: به‌طور عموم در بعضی ولایات شمالی کشور با این زبان تلکم می‌شود.
    قزاقی :در مناطق مختلف شمالی افغانستان و در قلعه نو بادغیس رواچ دارد.
    قرغزی: در بعضی حصص ولایات شمالی و شمال شرقی با این زبان تکلم می‌شود.
    سرتی و یاترنچی: در بعضی نقاط افغانستان و به خصوص مردم میان چین و افغانستان با آن مکالمه می‌نمایند.
    ترکمنی: در شمال غرب افغانستان تا سرحد هرات این زبان مروج است.
    آذری: زبان سابق ترکی آذربایجانی است که در افشار نانکچی کابل رواج دارد.
    قره کلپاک: مردمان قره کلپاک شمال افغانستان با این زبان صحبت می‌نمایند.

زبانهای هندوکشی یا هندوکوئی

    زبان هندکی زبان آریانا قدیم‌اند. مردمان چون مصلی وانگ والا شادی باز جلالی پیکراغ گوتانا و شیخ محمدی به این زبان صحبت می‌نمایند.

زبانهای سامی

    عربی: در ولایت بلخ در کنار بوینه قره مردم دو قریه با آن صحبت می‌کنند.

زبانهای دیگر تحقیق ناشده

    زبانهای دیگر افغانستان، سریاکی؛ دیف، کالمی، ساوی، قپچاقی، قارلوق یا قرلوق، اویغوری، و وردوجی‌اند.

وضعیت امروزی زبان‌های محلی در افغانستان

وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در سال ۱۳۸۷ (معادل با ۲۰۰۹ میلادی) از خطر نابودی بعضی زبان‌های بومی در این کشور خبر می‌دهد. در حال حاضر مردم افغانستان به بیش از ۳۰ زبان بومی سخن می گویند. نجیب الله منلی، مشاور وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان می گوید زبان‌های پامیری در بدخشان در شمال شرق این کشور و اویغوری در لوگر در جنوب شرق کابل از شمار زبان‌های در معرض خطر است. زبان‌هایی بومی که در مناطق دوردست افغانستان کاربرد محدودتری دارند، با وضعیت متفاوت تر از زبان‌های پشتو و فارسی مواجه هستند. بسیاری از این زبان‌ها هنوز الفبا ندارند و گویشوران شماری از این زبان‌ها از حروف زبانهای فارسی و پشتو استفاده می‌کنند. قانون اساسی افغانی ها زبان‌ های فارسی دری و پشتو را زبان‌های رسمی خوانده و همچنین ۶ زبان دیگر، از جمله ازبکی، ترکمنی، پشه ای، نورستانی، بلوچی و پامیری را در مناطقی که بیشتر مردم به آن‌ها سخن می گویند به عنوان زبان سوم رسمی شناخته است. برخی کارشناسان می گویند کارهایی که تا اکنون در مورد بسیاری از زبان‌های بومی در افغانستان انجام شده، در حدی نیست که از نابودی تدریجی این زبان‌ها به گونه موثر جلوگیری کند. به نظر بسیاری از زبان شناسان، اگر برای جلوگیری از نابودی زبان‌های بومی که در افغانستان در معرض خطر قرار گرفته اند، برنامه‌های موثری روی دست گرفته نشود، ممکن است تا چند سال دیگر نابود شوند. شماری از زبان ها، مانند زبان‌های مغولی و ترکی که در گذشته در افغانستان مورد استفاده برخی از گویشوران بوده، به کلی نابود شده‌است و گویشوران آن‌ها در حال حاضر به زبان‌های دیگر سخن می گویند

منبع

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰

زبان کردی که در چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه گویشوران زیادی دارد به گویش‌ها و لهجه‌های زیر تکلم می‌شود

. از کرانه ی دریاچۀ ارومیه ودقیقا از حد فاصل مناطق "دیزه دولی" و "سیندوس" خط بریده‌ای را آغاز و پس از عبور از پشت "اشنویه" آن را به شمال "رواندز" متصل می‌کنیم، و پس از آن به سمت مغرب، تا رسیدن به "اکیری" ، "دهوک" ، "زاخو" و "شینگار" وعبور از حد واسط "قمیشلی" و"هسکه" امتداد می‌دهیم، و پس از گذشتن از جنوب"دربازیه " مستقیما به "آفرین" و "کوه کورمانجا" وصل می‌کنیم.

2. همچنین با خط بریده‌ای از ناحیۀ غرب "همدان" آغاز و پس از گذشتن از ناحیۀ شمال "کرمانشاه" آن را تا کرانۀ دجله امتداد می‌دهیم .

این دو خط بریده همۀ مناطقی را که در آن‌ها به زبان کُردی تکلم می‌شود به سه بخش تقسیم می‌کند که در هر بخش آن یکی از گویشهای زبان کُردی مسلط است.

1.' گویش شمالی': در شمال خط یکم واقع و این زیر گویشها را در بر می‌گیرد؛ هرکی، دری( با فارسی دری اشتباه نشود) شکاک، جلالی (بایزیدی )، هکاری، بوتی، جزیری، افرینی، دمبلی، بادینی.

2. 'گویش میانی': در جنوب خط اول و شمال خط دوم واقع و با خطی پررنگ مشخص می‌شود که به آن سورانی می‌گویند. اما در حقیقت سورانی زیر گویشی از گویش میانی است. در این ناحیه این زیر گویش‌ها وجود دارند؛ مکریانی، سورانی، سلیمانی، جافی، سنندجی، گروسی ، و...

3. 'گویش جنوبی': درجنوب خط دوم گویش جنوبی (پایینی ) گویش مسلط است که این زیر گویشها را دربر می‌گیرد؛ کرمانشاهی، کلهری، کلیایی،ایلامی، پیروندی، لَکی، ل

4. 'گورانی (اورامی ) و زازایی (دملکی)': در حوزۀ گسترش گویشهای شمالی و میانی زبان کردی، دومنطقۀ دوردست تحت نفوذ زبان کُردی وجود دارد که با وجود دوری از یکدیگر، به آسانی می‌توان تشخیص داد که گویشهای آن‌ها از اساس یکی هستند. این دو گویش یکی زازایی (که دملکی هم گفته می‌شود) و پیش از محدودۀ شمال و گورانی است. و دیگری گورانی و در منطقۀ میانی است. گورانی بیشتر به نام اورامی شناخته شده‌است. چرا که بزرگترین حوزۀ گسترش آن منطقۀ اورامان است. علاوه براین در "ریژاو " و "کنوله" و در میان قبایل "باجلان" و "زنگنه" و "شبک " هم با آن تکلم می‌شود. زازا هم در" پالو"، " کور " و - "چبخچور " در "بیروه" - گسترش یافته‌است .

لُری در بخش پایینی حوزه ی گویش کردی قرار می‌گیرد. در بارۀ این زیر گویش اراء مختلفی ارائه شده‌است. شرف الدین خان بدلیسی، در شرف نامۀ خود آن را یکی از چهار گویش بزرگ زبان کُردی معرفی کرده‌است. برخی از پژوهشگران وشرق شناسان فرنگی و ایرانی آن را گویشی از گویشهای زبان فارسی می‌دانند. دکتر "کمال فواد" نظر دیگری دارد و می‌گوید؛ ازحیث دستور زبان، لُری زبان خاص منطقۀ جنوب غربی ایران قلمداد می‌شود، امٌا فارسی نیست بلکه زبانی مستقل است. بخش اول آن بختیاری از حیث زبان کُردی نیست و از حیث نژادی نیز خود را کُرد نمی‌دانند. اما بخش دوم آنها، خصوصاً در عراق به خاطر برخی دلایل تاریخی و سیاسی واجتماعی از حیث نژادی خود را از کُردها جدا نمی‌دانند و از حیث زبان نیز در نتیجۀ آمیختگی با کُردها بسیاری اداب کُردهای شرقی را اخذ کرده‌اند این موضوع - که لُری، کُردی است.یا خیر - مو ضوعی است نیازمند بررسی علمی و بدور از احساسات و تعصبات نژادی و بدور از تأثیر و شهرت فلان شرق شناس فرنگی یا دانشمند غیر فرنگی. گویش کردی به دلیل علاقه فراوان مردم آهنگ های مخصوصی را نیز دارد که به آهنگ های کردی معروف شده است همچنین پژوهشی که کُردمابی کورکورانه باعث خلط مبحث درآن نشود و با تشابه چند واژه کُردی و لُری، لُری را کُردی نکند. و نیز آن چنان تحقیقی که، آنچه را که تنها به خاطر تشابه در چند واژه یا شیوه بکار‌گیری آن‌ها با زبان فارسی، این شبهه را که فلان شرق شناس و زبان شناس چنین گفت _ القا می‌کند؛ به نظری قطعی و مسلم بدل نکند، که امکان تجدید نظر در آن نباشد و به یکباره لُری را از کُردی جداسازد. کوتاه سخن آن که؛ بررسی این موضوع نیازمند پژوهشی میدانی است

منبع

  • محمد شهبازی
  • ۰
  • ۰
معرفی همه زبان های محلی ایرانی

زبان های محلی

در این کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجری تألیف یافته به بیش از چهل گویش ایرانی اشاره شده است که فهرست آن ها را در زیر می آوریم:

1. ارانی : گویش ناحیه اران و بردع در قفقاز بوده است. اصطخری و مقدسی از آن یاد کرده اند.
مقدسی درباره آن می نویسد: « در اران سخن می گویند و فارسی ایشان قابل فهم است و در حروف به خراسانی نزدیک است.»

2. مراغی : حمدالله مستوفی می نویسد: « تومان مراغه چهار شهر است : مراغه و بسوی (؟) و خوارقان و لیلان ... مردمش سفید چهره و ترک وش می باشند ... و زبانشان پهلوی مغیر است. »

در نسخه دیگر « پهلوی معرب » ثبت شده و محتمل است که در این عبارت کلمه ی معرب تصحیف مغرب باشد ، یعنی گویش پهلوی مغربی . زیرا که در غالب آثار نویسندگان بعد از اسلام همه ی گویش های محلی را که با زبان فارسی دری متفاوت بوده به لفظ عام پهلوی یا فهلوی می خواندند.

3. همدانی و زنجانی : مقدسی درباره ی گویش این ناحیه تنها دو کلمه زیر را ثبت کرده است: « واتم » و « واتوا ».
شمس قیس رازی یک دو بیتی را در بحث از وزن فهلویات آورده و آن را از زبان « مردم زنگان و همدان » می شمارد.
حمدالله مستوفی درباره مردم زنجان می نویسد : زبانشان پهلوی راست است.

4. کردی : یاقوت حموی قصیده ای ملمع از یک شاعر کُرد به نام « نوشروان بغدادی » معروف به « شیطان العراق » در کتاب خود آورده است.

5. خوزی : گویش مردم خوزستان که در روایات حمزه اصفهانی و ابن الندیم نیز از جمله زبان های متداول در ایران ساسانی شمرده شده است. اصطخری درباره ی گویش این ناحیه می نویسد : « عامه ی ایشان به فارسی و عربی سخن می گویند ، جز آنکه زبان دیگری دارند که نه عبرانی و نه سریانی و نه فارسی است. » و ظاهرا مرادش گویش ایرانی آن سرزمین است.
مقدسی نیز درباره ی گویش مردم خوزستان نکاتی را ذکر می کند که گویا مربوط به فارسی متداول در خوزستان است ، نه گویش خاص محلی.

6. دیلمی : اصطخری درباره ی این ناحیه می نویسد: « زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است »
مقدسی نیز می گوید : « زبان ناحیه ی دیلم متفاوت و دشوار است.»

7. گیلی یا گیلکی : ظاهرا گویشی جداگانه از دیلمی بوده است. اصطخری می نویسد : « در قسمتی از گیلان (جیل) تا آنجا که من دریافته ام طایفه ای از ایشان هستند که زبانشان با زبان جیل و دیلم متفاوت است. »
و مقدسی می گوید : « گیلکان حرف خاء ( یا حاء ) به کار می برند.»

8. طبری یا (مازندرانی) : این گویش دارای ادبیات قابل توجهی بوده است. می دانیم که کتاب « مرزبان نامه » به گویش طبری تألیف شده بود و از آن زبان به فارسی دری ترجمه شده است.
ابن اسفندیار دیوان شعری را به زبان طبری با عنوان « نیکی نامه » ذکر می کند و آن را به « اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین » مؤلف « مرزبان نامه » نسبت می دهد. در « قابوس نامه » نیز دو بیت به گویش طبری از مؤلف ثبت است. ابن اسفندیار از بعضی شاعران این سرزمین که به گویش طبری شعر می گفته اند یاد کرده و نمونه ای از اشعار ایشان را آورده است. در « تاریخ رویان » اولیاء الله آملی نیز ابیاتی از شاعران مازندرانی به گویش طبری ضبط شده است.

اخیرا چند نسخه ی خطی از ترجمه ی ادبیات عرب به گویش طبری و نسخه هایی از ترجمه و تفسیر قرآن به این گویش یافت شده که از روی آن ها می توان دریافت که گویش طبری در قرن های نخستین بعد از اسلام دارای ادبیات وسیعی بوده است. مجموعه ای از دو بیتی های طبری که به « امیری » معروف و به شاعری موسوم به « امیر پازواری » منسوب است ، در مازندران وجود داشته که « برنهارد درن » خاور شناس روسی نسخه آن ها را به دست آورده و زیر عنوان « کنزالاسرار » در سن پطرز بورگ (یا - سن پطرز بورغ) با ترجمه ی فارسی چاپ کرده است.
مقدسی می نویسد که زبان طبرستان به زبان ولایت قومس و جرجان نزدیک است ، جز آنکه در آن شتابزدگی هست.

9. گشتاسف : درباره ی مردم این ناحیه (در قفقاز کنار دریای خزر میان رودهای ارس و کر) حمدالله مستوفی می نویسد : « زبانشان پهلوی به جیلانی باز بسته است.»

10. قومس و جرجان (گرگان) : مقدسی در ذکر زبان مردم این دو ناحیه می نویسد : « زبانشان به هم نزدیک است. می گویند « هاده » و « هاکن » و شیرینی ای در آن هست.»

11. رازی : مقدسی درباره ی اهل اقلیم الجبال می نویسد : زبان های گوناگون دارند. اما در ری حرف « راء » را به کار می برند. می گویند: « راده »و « راکن». از زبان رازی در جاهای دیگر نیز اطلاعاتی داده اند. شاعری به نام « بندار رازی » اشعاری به زبان مردم این شهر دارد که از آن جمله چند بیتی در « المعجم » ثبت است.

12. رامهرمزی : درباره ی زبان مردم این ناحیه ، مقدسی تنها اشاره می کند که : « زبانی دارند که فهمیده نمی شود.»

13. فارسی : اصطخری درباره ی یکی از سه زبان متداول در استان فارس می نویسد : « فارسی زبانی است که به آن گفتگو می کنند ، و همه ی مردمان فارس به یک زبان سخن می گویند ، که همه آن را می فهمند ، مگر چند لفظ که متفاوت است و برای دیگران دریافتی نیست.»

14. فهلوی یا پهلوی : بنابر نوشته اصطخری « زبان نوشتن عجم - ظاهرا یعنی ایرانیان غیر مسلمان - و وقایع و نامه نویسی زرتشتیان (زردشتیان) با یکدیگر پهلوی بوده که برای دریافتن عامه به تفسیر احتیاج داشته است.» و گمان می رود مراد او همان زبان است که در حدود اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری چند کتاب دینی زرتشتی مانند « دینکرد » و « بندهش » را به آن تألیف کرده اند.

15. کرمانی : مقدسی می نویسد که : « زبان مردم این سرزمین قابل فهم است و به خراسانی نزدیک است.»
اصطخری آورده است که: « زبان مردم کرمان همان زبان فارسی است.»

16. مکری : بر حسب نوشته ی اصطخری زبان مردم مکران ، فارسی و مکری بوده است.
مقدسی نوشته است که : « زبان مردم مکران وحشی است.»

17. بلوچی : اصطخری نوشته است که : « بلوچان و اهل بارز جز فارسی زبان دیگری نیز دارند.»

18. کوچی یا قفصی : طائفه قفص یا کوچ که ذکر ایشان در بیشتر موارد و منابع با بلوچان یک جا می آید ، بر حسب نوشته ی اصطخری بجز فارسی زبان دیگری نیز داشته اند که « قفصی » خوانده شده است.
مقدسی درباره طوایف « کوچ و بلوچ » می نویسد: « زبانشان نامفهوم است و به سِندی شبیه است.»

19. نیشابوری : بر حسب نوشته ی مقدسی ، زبان مردم نیشابور فصیح و قابل فهم بوده است ، جز آنکه آغاز کلمات را کسره می دادند و « یائی » بر آن می افزودند. مانند: « بیگو » ، « بیشو » ، و « سین » ای بی فایده (به بعضی صیغه های فعل) علاوه می کردند. مانند: « بخردستی » ، « بگفتستس » ، « بخفتستی » و آنچه به این می ماند.  و در آن سستی و لجاجی بوده است. و می نویسد که: «  این زبان برای خواهش مناسب است.»

20. هروی : مسعودی می نویسد که : « بهرام همه ی زبان ها را می دانست و در خشم به عربی ، در جنگ به ترکی ، و در مجلس عام به زبان دری و با زنان به زبان هروی سخن می گفت.
مقدسی می نویسد : « زبان مردم هرات وحشی است و در همه ی اقالیم وحشی تر از زبان هرات نیست.» و این زبان را زشت شمرده و برای طویله مناسب دانسته است.

21. بخارایی : زبان بخارایی بنابر نوشته ی اصطخری ، همان زبان سغدی بوده است با اندک اختلافی ، و می نویسد که زبان « دری » نیز داشته اند. مقدسی می نویسد که : « در زبان ایشان تکرار فراوان است.» مثلا می گویند « یکی مردی دیدم » یا « یکی ادرمی دادم » ؛ و در میان گفتار کلمه « دانستی » را بیهوده مکرر می کنند.» سپس می گوید که زبان ایشان « دری » است و هر چه از آن جنس باشد دری نامیده می شود زیرا که آن زبانی است که بدان نامه ی سلطنتی را می نویسند و عریضه و شکایت به این زبان نوشته می شود ؛ و اشتقاق این لفظ از « در » است یعنی زبانی که در « دربار » به آن گفتگو می کنند.

22. مروی : مقدسی می نویسد که در زبان ایشان سنگینی و درازی و کششی در آخرهای کلمات هست و مثال می آورد که : « مردم نیشابور می گویند « برای این » و مرویان می گویند « بترای این » و یک حرف می افزایند ، و اگر دقت کنی از این گونه بسیار می یابی.» و جای دیگر می نویسد : « این زبان برای وزارت مناسب است.»
یاقوت در کلمه ی « ماشان » که نام نهری است می نویسد : « مردمان مرو آن را با جیم بجای شین ادا می کنند.»

23. خوارزمی : اصطخری می نویسد : « زبان مردم خوارزم یکتاست و در خراسان هیچ شهری نیست که مردمانش به زبان ایشان سخن بگویند.» یاقوت در ذکر قصبه « نوزکاث » می نویسد : « شهرکی است نزدیک جرجانیه ی خوارزم و « نوز» به زبان خوارزمی به معنی جدید است ، و آن جا شهری است که نامش « کاث » است ، و این را یک « کاث جدید » خوانده اند.
ابوعلی سینا در رساله ی « مخارج الحروف » تلفظ حرفی را که « سین زائی » خوانده از مختصات حروف ملفوظ زبان خوارزمی ذکر می کند.

24. سمرقندی : مقدسی می نویسد : « مردم سمرقند را که میان کاف و قاف است به کار می برند و می گویند « بکردک(ق)م » ، « بگفتک(ق)م » و مانند این ، و در زبانشان سردی ای هست.»

25. صُغدی (سُغدی) : مقدسی می نویسد : « مردم ولایت صغد زبانی جداگانه دارند که با زبان های روستاهای بخارا نزدیک است ، اما بکلی جداست ، اگر چه زبان یکدیگر را می فهمند.»

26. بامیانی و طخارستانی : به نوشته ی مقدسی با زبان بلخی نزدیک بوده ، اما پیچیدگی و دشواری داشته است.

27. بلخی : زبان مردم بلخ در نظر مقدسی زیباترین ِزبان ها بوده اما بعضی کلمات زشت در آن وجود داشته است و می نویسد که : « این زبان برای پیام آوری مناسب است.»

28. جوزجانی : به نوشته ی مقدسی زبان این ناحیه ، میانه ی زبان مروزی و بلخی بوده است.

29. بستی : همینقدر نوشته اند که زبانی زیبا بوده است.

30. طوسی و نسایی : نزدیک به زبان نیشابوری بوده است.

31. سجستانی : مقدسی نوشته است که : « در زبان ایشان ستیزه جویی و دشمنی وجود دارد. صوت ها را از سینه بیرون می آورند و آواز را بلند می کنند.» و می گوید : « این زبان برای جنگ خوب است.»

32. غوری : شاید زبان این ناحیه همان بوده باشد که اکنون « پشتو » خوانده می شود. در هر حال با فارسی دری متفاوت بوده است. بیهقی می نویسد : « امیر ... دانشمندی را به رسولی آنجا فرستاد ، با دو مرد غوری از آن بوالحسن خلف و شیروان تا ترجمانی کنند.»

33. چاچی (شاشی) : مقدسی نوشته است که : « زبان این ناحیه زیباترین زبان هیطل است.» و از این نکته درست معلوم نیست که رابطه ی آن با زبان های ایرانی چه بوده است؟

34. قزوینی : درباره ی زبان مردم این شهر تنها این نکته را ذکر کرده اند که قاف به کار می برند و بیشتر ایشان برای معنی جید ( = خوب) می گویند « بخ ».

35. گویش های روستائی خراسان : مقدسی می نویسد : « کوچک ترین شهری از خراسان نیست مگر آنکه روستاهای آن زبان دیگری داشته باشند.»

36. شیرازی : در گلستان سعدی بیتی هست که در بعضی نسخه ها در عنوان آن نوشته اند « ترکیه » و گاهی « شیرازیه » و در هر حال به گویش محلی شیراز است.
در کلیات سعدی نیز یک مثنوی ملمع با عنوان « مثلثات » به عربی و فارسی و شیرازی باقی است.
در دیوان حافظ هم غزل ملمعی متضمن بعضی مصراع ها به گویش شیرازی ثبت است. چندی پس از زمان حافظ ، شاعری از مردم شیراز به نام « شاه داعی » منظومه هایی به این زبان سروده است.

37. نیریزی : در یک جنگ خطی مکتوب در قرن هشتم اشعاری با عنوان « نیریزیات » ثبت شده است و در همین جنگ فصلی دیگر با عنوان « فهلویات » آمده که شاید به گویش شیرازی باشد.

38. اصفهانی : اوحدی اصفهانی چند غزل به گویش محلی اصفهان سروده است که در دیوانش ثبت است. عبارتی به گویش اصفهانی نیز در لطایف عبید زاکانی آمده است.

39. آذری : یکی از گویش های ایرانی که تا اواخر قرن دهم هجری در آذربایجان متداول بوده است. ابن حوقل زبان مردم آن سرزمین را فارسی می خواند که مراد از آن ، یکی از گویش های ایرانی است و به تعدد این گویش ها نیز اشاره می کند.
مسعودی (قرن چهارم) پس از آنکه همه زبان های ایرانیان را فارسی خوانده به اختلاف گویش ها اشاره کرده و نام گویش « آذری » را در ردیف پهلوی و دری آورده است.
یاقوت حموی نیز زبان مردم آذربایجان را یکجا « آذریه » و جای دیگر « آذربیه » نوشته است و می گوید که جز خودشان کسی آنرا نمی فهمد.
همام تبریزی غزلی به گویش محلی تبریز داد که متن آن را عبید زاکانی در مثنوی « عشاقنامه » ی خود درج کرده است.
در دیوان شاه قاسم انوار تبریزی نیز چند غزل به این گویش وجود دارد و در رساله ی روحی انارجانی فصل هایی به زبان عامیانه ی تبریز در قرن دهم ثبت است.

40. اردبیلی : ابن بزاز در « صفوةالصفا » جمله هایی را از زبان شیخ صفی الدین با قید زبان اردبیلی نقل کرده و سپس دو بیتی های متعددی را از شیخ آورده که به احتمال کلی به همان گویش اردبیل است. شاید با آذری متداول در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان تفاوتهایی جزئی داشته است.

اما چنانکه از مطلب مذکور در فوق دریافته می شود ، آگاهی ما از گویش های متعددی که در قرون پیشین در سرزمین پهناور ایران رایج بوده است ، اجمالی است و غالبا تنها به نام آن ها منحصر است. فقط گاهی جمله های کوتاه یا مصراعی و بیتی از آن ها قید کرده اند و در موارد معدود نمونه گویش های مزبور به یک تا چند صفحه می رسد.

مهم ترین زبان ها و گویش های ایرانی امروز از این قرار است :

1. تاجیکی : این زبان همان فارسی دری است با اندک تفاوتی در واژگان و چگونگی ادای بعضی از واک ها.
تاجیکی زبان ملی جمهوری تاجیکستان است و گذشته از این در بسیاری از نواحی جمهوری ازبکستان (دره فرغانه و دره زرافشان و ناحیه ی کشکه دریا و مناطق مسیر رودهای سرخان دریا و چرچیک و غیره) و نزد انبوهی از مردم شهرهای بزرگ بخارا و سمرقند ، و گروهی از ساکنان جمهوری های قرقیزستان (نواحی جلال آباد و اش) و قزاقستان متداول است.
تاجیکان اصیل ، بازمانده ی ایرانیانی هستند که از قدیم ترین روزگار در آن سرزمین می زیسته اند و به تدریج در طی قرن های دراز ، اقوام دیگر مشرق آسیا در سرزمین ایشان نفوذ کردند و جای گرفتند و اکنون قسمت هایی از این ناحیه به صورت جزیره هایی باقی مانده که مردم آن ، زبان و آداب ایرانی خود را حفظ کرده اند.
بعضی اقلیت ها مانند یهودیان و کولیان و عرب های آسیای میانه نیز به تاجیکی سخن می گویند. شماره ی تاجیک زبانان را به دو میلیون و نیم تخمین کرده اند.
قطع رابطه ی اداری و حکومتی میان کشور ایران و سرزمین های مزبور در چند قرن اخیر ، موجب شده است که زبان ادبی تاجیکی با فارسی دری اختلافاتی پیدا کند. عمده ی این اختلاف ها در لغات و کلماتی است که دسته ای از گویش جاری مردم آن نواحی در زبان ادبی تاجیکی راه یافته است. دسته ی دیگر از زبان های تاتاری و ازبکی در آن زبان وارد شده ، و شماره ی بسیاری از لغات علمی و فنی هم از روسی در این زبان نفوذ کرده است.با این حال آثار گویندگان و نویسندگان فارسی زبان قرن های پیشین (که بعضی از ایشان خود از مردم همان نواحی بوده اند) هنوز بخوبی برای مردم تاجیکستان دریافتنی است و جزء میراث فرهنگی ایشان شمرده می شود. بعضی خصوصیات صرف و نحوی نیز زبان تاجیکی را از فارسی دری متمایز می کند.
این زبان را در اوایل تشکیل جمهوری تاجیکستان به الفبای لاتینی با تغییر چند حرف نوشتند و در آموزش و کتاب و روزنامه بکار بردند. اما پس از چندی الفبای روسی را برای نوشتن آن اختیار کردند و اکنون نیز همین خط در آن سرزمین متداول است.
از نویسندگان بزرگ تاجیکستان در دوران اخیر « صدرالدین عینی » است که پدر ادبیات جدید تاجیکستان شمرده می شود و رمان و داستان و شعر و مقالات تحقیقی فراوان دارد.

2. بختیاری و لری : در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایل های بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویش هایی سخن می گویند که با کردی خویشاوندی دارد ، اما با هیچ یک از شعبه های آن درست یکسان نیست ، و میان خود آن ها نیز ویژگی ها و دگرگونی هایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آن ها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه گویش های بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.

3. کردی : نام کردی عاده به زبان مردمی اطلاق می شود که در سرزمین کوهستانی واقع در مغرب فلات ایران زندگی می کنند. قسمتی از این ناحیه اکنون جزء کشور ایران است و قسمتی در کشور ترکیه و قسمتی دیگر از جمله کشور عراق شمرده می شود. در خارج از این منطقه نیز اقلیت های کرد وجود دارند که از آن جمله گروهی در شمال خراسان و گروه هایی در جمهوری های ارمنستان ، گرجستان و آذربایجان و عده ی کمی نیز در ترکمنستان به این گویش ها سخن می گویند. در سوریه نیز یک اقلیت کرد زبان از چند قرن پیش به وجود آمده است.
زبان یا گویش کردی همه ی این نواحی یکسان نیست. حتی تردید است در این کلمه « کرد » به قوم واحدی که دارای مختصات نژادی یا ایلی با گویش معینی باشند اطلاق شده باشد. در بسیاری از منابع تاریخی که به زبان عربی در قرن های نخستین اسلام تألیف یافته ، این کلمه را معادل کلمه « شبان » و « چوپان » بکار برده اند.
ابن حوقل کوچ (قفص) کرمان را « صنف من الاکراد » می داند و حال آنکه مقدسی (احسن التقاسیم) زبان ایشان را شبیه زبان مردم سند شمرده است.
یاقوت حموی مردمان ساسون را « الاکراد السناسنه » می خواند (معجم البلدان).
حمزه اصفهانی می نویسد : « کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان » (تاریخ سنی ملوک الارض)
در کارنامه ی اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی شبانان آمده است ، نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمه ی کرد به معنی چوپان و شبان است. (واژه نامه طبری، صادق کیا، ص 166).
اما زبانی که کردی خوانده می شود شامل گویش های متعددی است که هنوز با همه مطالعاتی که انجام گرفته درباره ی ساختمان و روابط آن ها با یکدیگر تحقیق دقیق و قطعی به عمل نیامده است. بر حسب عادت این گویش ها را به دو گروه اصلی تقسیم می کنند : یکی کورمانجی که خود به دو شعبه تقسیم می شود : شعبه شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه ؛ و شعبه غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری.
از قرن های پنجم و ششم هجری آثار ادبیات شفاهی و کتبی کردی در مآخذ تاریخی دیده می شود. از آن جمله قصیده ای ملمع از انوشیروان بغدادی معروف به شیطان العراق که در معجم البلدان آمده است.
کردی دارای ادبیات شفاهی وسیعی است که قسمتی از آن توسط محققان اروپایی و ایرانی در زمان های اخیر گرد آمده و ثبت شده است.
در حال حاضر کردان عراق الفبای فارسی - عربی را با اندک تغییری در شیوه ی خط برای نوشتن زبان خود بکار می برند.
کردان سوریه از الفبای لاتینی برای نوشتن گویش خود استفاده می کنند و کردان ساکن جمهوری های آسیای میانه الفبای روسی (سیریلیک) را بکار می برند. شماره ی متکلمان به گویش های مختلف کردی را به شش تا هشت میلیون نفر تخمین کرده اند.

4. دری افغانستان : دری نام یکی از دو زبان رسمی کشور افغانستان است. این کشور که قسمت عمده ی آن گهواره ی ادبیات گران بهای فارسی بعد از اسلام بوده است ، بی شک یکی از شریکان بزرگ و وارثان بحق این فرهنگ وسیع و عمیق است و زبانی که بطور مطلق دری خوانده می شود در حقیقت جز ادامه ی همان فارسی دری نیست که « رابعه بنت کعب » و « دقیقی » و « عنصری بلخی » و « سنائی » و « سید حسن غزنوی » و « عبدالحی گردیزی » و « خواجه عبدالله انصاری هروی » و « ناصرخسرو قبادیانی » و ده ها امثال ایشان با همکاری بزرگان دیگر این سرزمین پهناور بنیاد گذاشته و به کمال رسانیده اند.
زبان دری افغانستان با فارسی تفاوت هایی جزئی دارد. بعضی از خصوصیات صرف و نحوی محلی در آن وارد شده و از این جهت از فارسی ادبی متداول در ایران متمایز شده است. این تفاوت ها اندکی مربوط به چگونگی تلفظ و ادای واک هاست که با تلفظ نواحی شرقی و شمال شرقی ایران در اکثر موارد همانند است. تفاوت های دیگر از نظر لغات و اصطلاحات محلی است که در زبان ادبی افغانستان وارد شده است. دیگر آنکه بعضی از کلمات و اصطلاحات علمی و فنی دنیای امروز در فارسی ایران از زبان فرانسوی اخذ و اقتباس شده ، و همان ها را در زبان دری افغانستان به سبب ارتباطی که در طی یکی دو قرن اخیر با هندوستان داشته است ، از زبان انگلیسی گرفته اند. به این طریق در واژگان فارسی و دری اندک اختلافی وجود دارد. این اختلاف ها با ارتباط فرهنگی میان دو ملت دوست و برادر و همنژاد و همزبان و همدین بتدریج کمتر می شود.
شمار مردمی که در کشور افغانستان به زبان فارسی دری متلکم هستند به موجب آمارهای اخیر ،  در حدود 5 میلیون نفر است. اما همه ی سکنه ی آن سرزمین این زبان را می دانند و بکار می برند. در سال های اخیر در افغانستان برای اصطلاحات جدید اداری و علمی و فنی الفاظی وضع کرده اند که غالبا ریشه و ساخت آن ها از زبان پشتو اخذ شده است. مانند کلمات { پوهنجی ، پوهنتون ، پوهاند ، پوهنوال } در مقابل اصطلاحات ایرانی { دانشکده ، دانشگاه ، استاد ، دانشیار } و غیره.

5. بلوچی : بلوچی از گویش های ایرانی شمال غربی شمرده می شود ، اما در زمان های تاریخی نشانه ی متکلمان به این گویش را در مشرق ایران می بینیم. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتاب های جغرافیائی از این قوم (همراه با طایفه ی کوچ - یا قفص) در حدود کرمان یاد می شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کناره های دریای عمان رسیده و در همانجا اقامت کردند. اکنون قسمتی از بلوچان در دورترین قسمت جنوب شرقی ایران و قسمتی دیگر در غرب کشور پاکستان امروزی جای دارند. مجموع این ناحیه بلوچستان خوانده می شود که بر حسب مرزهای سیاسی به بلوچستان ایران ، و بلوچستان پاکستان تقسیم می شود. گروهی از بلوچان نیز در قسمت جنوبی افغانستان و جنوب غربی پنجاب و طوایفی از آن ها نیز در کرمان و لارستان و سیستان و خراسان سکونت دارند. بعضی مهاجران بلوچ در جستجوی کار و کسب معاش به گرگان و حتی جمهوری ترکمنستان رفته و در آن نواحی ساکن شده اند.
بلوچی را به دو گروه اصلی تقسیم می توان کرد : شرقی ، یا شمال شرقی ، و غربی ، یا جنوب غربی ، مجموع مردم بلوچی زبان را به یک و نیم میلیون تا دو و نیم میلیون نفر تخمین کرده اند. اما این رقم ها اعتبار قطعی ندارند.

6. تاتی : در سرزمین آذربایجان نیز یکی دیگر از زبان ها یا گویش های ایرانی رایج است که تاتی خوانده می شود. متکلمان به این زبان در جمهوری آذربایجان (شمال شرقی شبه جزیره آبشوران) و بعضی از نقاط داغستان سکونت دارند. در بعضی از روستاهای آذربایجان ایران نیز زبان تاتی هنوز رایج است. روی هم رفته زبان تاتی را در حدود یکصد و ده هزار نفر در جمهوری های شوری سابق به عنوان زبان مادری بکار می برند.

7. تالشی : در جلگه ی لنکران و سرزمین آذربایجان شوروی ، یک زبان ایرانی دیگر متداول است که طالشی خوانده می شود و در قسمت جنوب غربی دریای مازندران و در مرز ایران و شوروی نیز گروهی به این زبان تکلم می کنند. عده ی گویندگان این زبان را تا 150 هزار نفر تخمین کرده اند که از آن جمله نزدیک 100 هزار نفر در جمهوری های شوروی به سر می برند.
زبان تالشی از جمله زبان های ایرانی شمال غربی است که در زمان های قبل (تا حدود قرن دهم هجری) در سرزمین آذربایجان رایج بوده و از آن پس جای خود را به یکی از گویش های ترکی داده است. آثاری از این زبان بصورت دو بیتی هایی منسوب به ناحیه ی اردبیل و متعلق به قرن هشتم هجری در دست است.

8. گیلکی : از گویش های ایرانی است که در قسمت گیلان و دیلمستان متداول بوده و هنوز مردم استان گیلان آن را در گفتار به عنوان زبان مادری خود بکار می برند. گیلکی خود به چند شعبه منقسم است که با یکدیگر اندک اختلافی دارند. شماره ی مردم گیلکی زبان از یک میلیون نفر تجاوز می کند ؛ اما اکثریت قاطع آن ها زبان رسمی ایران یعنی فارسی را نیز می دانند. از زبان گیلکی دو بیتی هایی معروف به « شرفشاهی » در دست است که به شاعری موسوم یا ملقب به « شرفشاه » منسوب می شود. در قرن اخیر بعضی از شاعران محلی مانند « کسمائی » به این گویش اشعار سیاسی و وطنی سروده اند.

9. طبری یا مازندرانی : یکی دیگر از گویش های ایرانی کرانه ی دریای مازندران است که در استان مازندران کنونی و طبرستان قدیم متداول است. این گویش در شهرها و نواحی کوهستانی چه در تلفظ و چه در واژگان اختلافی دارد. در قسمت شهر نشین تأثیر شدید زبان فارسی دری دیده می شود که بتدریج جای گویش محلی را می گیرد.
زبان طبری در زمان های گذشته دارای آثار ادبی قابل توجی بوده است. کتاب « مرزبان نامه » نخست به این زبان تألیف شده و سپس آن را در قرن هفتم هجری به فارسی دری برگردانده اند. در « قابوسنامه » و « تاریخ طبرستان » ابن اسفندیار و مآخذ دیگر نیز شعرهایی به این زبان هست. در زمان معاصر مردم مازندران شعرهایی به زبان محلی خود در یاد دارند و می خوانند که عنوان عام « امیری » به آن ها داده می شود و همه را ، اگر چه از روی خصوصیات زبان شناسی به یک زمان و یک شخص نمی توان نسبت داد ؛ به شاعری موسوم به « امیر پازواری » منسوب می کنند.
شماره ی متکلمان به گویش طبری را به یقین نمی توان تعیین کرد. اما در هر حال از یک میلیون متجاوز است. همه ی ایشان زبان رسمی کشور ایران یعنی فارسی را نیز می دانند و بکار می برند.
طبری را با گیلکی از یک گروه می شمارند و عنوان عام « گویش های کناره ی کاسپین یا دریای مازندران » به آن ها می دهند.

10. پشتو : زبان پشتو که افغانی هم خوانده می شود در نواحی جنوبی و مرکزی کشور افغانستان و قسمت شمال غربی پاکستان متداول است. گروهی از پشتو زبانان در بلوچستان و معدودی در چترال و کشمیر و کناره ی مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند. قدیمی ترین آثار زبان پشتو از قرن های نهم و دهم هجری است. در طی قرون متمادی پشتو تنها در گفتار بکار می رفته و آثار ادبی به این زبان بسیار اندک بوده است. تنها از سی - چهل سال پیش بود که دولت افغانستان پشتو را زبان رسمی کشور قرار داد و از آن پس روزنامه ، کتاب و آثار ادبی به این زبان پدید آمد و تدریس آن در آموزشگاه ها معمول شد.
زبان پشتو چه از نظر واک شناسی و چه از نظر ساختمان دستوری با زبان های دیگر ایرانی تفاوت هایی دارد که اینجا مجال بحث درباره ی آن نیست.
این زبان را معمولا به دو گروه غربی (یا جنوب غربی) و شرقی (شمال شرقی) تقسیم می کنند. گویش مهم گروه غربی ، گویش قندهاری است و در گروه شرقی گویش پیشاوری اهمیت دارد. اختلاف میان این دو گروه هم در چگونگی ادای واک ها و هم در بعضی نکات دستوری است. از آن جمله همین نام یا عنوان زبان است که در قندهاری « پختو » و در پیشاوری « پشتو » تلفظ می شود.
در قانون اساسی جدید افغانستان هر دو زبان رایج آن کشور ، یعنی دری و پشتو به عنوان زبان های رسمی ملی پذیرفته شده است.

11. آسی : در قسمت هایی از سرزمین قفقاز بقایای یکی از زبان های ایرانی هنوز متداول است. این زبان « آسی » خوانده می شود. گویندگان این زبان قسمتی در جمهوری آستی شمال و قسمتی در جمهوری گرجستان که ناحیه ی خودمختار « آستی جنوبی»  خوانده می شود، سکونت دارند. زبان آسی به دو گویش اصلی تقسیم می شود که یکی را « ایرونی » و آن یک را « دیگوری » می خوانند.
گویشی که بیشتر جنبه ی ادبی دارد « ایرونی » است. زبان آسی را دنباله ی زبان سکائی باستان می شمارند ، و در هر حال یکی از شعبه های زبان های ایرانی است. شماره ی متکلمان به این زبان اندکی بیش از چهل هزار نفر است.

گویش های مرکزی ایران

در روستاها و شهرک های مرکز ایران و آبادی های پراکنده در حاشیه ی کویر گویش های متعددی هنوز باقی است که غالبا شماره ی متکلمان آن ها اندک است و هر یک خصوصیاتی دارند ، از آن جمله :

12. گویش های میان کاشان و اصفهان : در این نواحی گویش های روستاهای وینشون ، قرود ، کشه ، زفره ، سده ، گز ، کفرون و گویش های محلات ، خوانسار ، سو ، لیمه ، جوشقان در خور ذکر است که درباره ی آن ها تحقیقات و مطالعاتی کم یا بیش انجام گرفته است.

13. گویش یزدی : که با گویش زرتشتیان یزد و کرمان یکی است با اندک اختلافاتی در تلفظ.

14. نائینی و انارکی : میان اصفهان و یزد.

15. نطنزی ، یارندی و فریزندی : شمال غربی نائین.

16. خوری و مهرجانی : در قراء خور و مهرجان (در ناحیه بیابانک)

17. گویش های حوزه ی شهر سمنان :  شامل سمنانی ، لاسگردی ، سرخه ای ، سنگسری و شهمیرزادی.

18. گویش های حوزه اراک : شامل گویش های وفس ، آشتیان و تفرش.

19. تاکستانی : در جنوب غربی قزوین  و اشتهاردی در نزدیکی آن.

گویش های سرزمین فارس

20. در بعضی از روستاهای استان فارس گویش های خاصی هست که با وجود زبان جاری سراسر آن استان که فارسی است هنوز بر جا مانده اند ؛ اگر چه هرگز کتابت نداشته و مقام زبان دری نیافته اند. این ها عبارتند از :  گویش های متداول در روستاهای شمغون ، پاپون ، ماسرم ، بورینگون و بعضی دهکده های دیگر. این گویش ها همه از گروه جنوب غربی شمرده می شوند. اما بعضی دیگر مانند « سیوندی » در قریه ی سیوند (50 کیلومتری شمال شیراز) از جمله گویش های شمال غربی است که شاید بر اثر مهاجرت در آن ناحیه رواج یافته و باقی مانده باشد.
در ناحیه باشکرد (واقع در جنوب شرقی خلیج فارس) نیز گویش های باشکردی وجود دارد که خود به دو گروه جنوبی و شمالی تقسیم می شود و دارای مختصاتی است که آن ها را از گویش های دیگر ایرانی مشخص و متمایز می کند.

زبان های پامیری

در دورترین نقاط شمال شرقی جغرافیائی ایران ، یعنی در ناحیه کوهستانی مجاور پامیر ، که اکنون جزء دو کشور تاجیکستان و افغانستان و قسمتی در آن سوی مرز این کشورها با چین است گویش های متعدد ایرانی هنوز بر جا مانده است.
از آن جمله است:

21. شغنانی : در دو کرانه ی رود پنج آب و بخش علیا و سفلای خوردگ.

22. روشانی : در هر دو کرانه ی رود پنج آب پائین تر از منطقه شغنان.

23. برتنگی : دره ی برتنگ.

24. ارشری : در قسمت بالای مسیر رود برتنگ.

25. سریکلی : در استان سین تسزیان (مغرب چین).

26. یزغلامی : در امتداد مسیر رود یزغلام که شاخه ی راست پنج آب است.

27. اشکاشمی : در پیچ رود پنج آب و سرچشمه ی رود وردوج در خاک افغانستان.

28. وخانی : در امتداد سرچشمه ی رود پنج آب و اندکی در چترال و جمو و کشمیر و استان سین تسزیان. اختلاف میان بعضی از این گویش ها گاهی تا آنجاست که متکلمان به آن ها گفتار یکدیگر را نمی فهمند و غالبا زبان مشترک فارسی آن نواحی - یعنی تاجیکی - را برای روابط میان خود بکار می برند.

همراه کشور عزیزمان ایران دارای گویش های مختلفی بوده است که از آن مهمتر و برای شناخت شما دوستان برای هر گویش نام برده شده آهنگ های محلی مخصوصی وجود دارد که میتوانید گوش دهید سپس درباره ی رابطه ی گویش های ایرانی امروز با یکدیگر و طبقه بندی آن ها با وجود تحقیقات و مطالعاتی که انجام گرفته است هنوز نظر صریح و قطعی نمی توان داشت. تنها شاید بتوان گفت که بعضی از گویش هایی که جزء گروه مرکزی شمرده می شوند دنباله ی گروهی از گویش های ایرانی میانه هستند که شامل گویش پهلوانیک (پهلوی) نیز بوده است ، اما هیچ یک از گویش های جدید که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته دنباله ی مستقیم پهلوانیک شمرده نمی شود. فارسی نو یا فارسی دری ، که دنباله ی زبان فرهنگی و اداری و بازرگانی دوره ی ساسانیان است و خود حاصل تحول و تکامل یکی از گویش های جنوب غربی است ؛ بر همه ی گویش های محلی غلبه یافته ، هر چند ، چنانکه در تکوین هر زبان ادبی و رسمی طبیعی و جاری است ، کلمات بسیاری را از گویش های شمال غربی و شمال شرقی اخذ و اقتباس کرده است

منبع

  • محمد شهبازی